کشوری همانند آمریکا که بخش گستردهای از نیروهای نظامی و عملیاتی خود را در حوزه مرزهای سرزمینی ایران مستقر کرده، باید بر این امر واقف باشد که نمیتواند از الگوی تعارض با کشوری که از مرزهای متنوع ژئوپلیتیک پیچیده و قابلیت عملیاتی گستردهای برخوردار است به سودمندی لازم نایل شود. سقوط هواپیمای جاسوسی آرکیو170 سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا در مرزهای شرقی ایران را میتوان نماد امنیت در هم تنیده کشورهایی دانست که در فضای عملیاتی مشخصی ایفای نقش میکنند. هیچ کشوری در دوران کنونی نمیتواند به نشانههای امنیت مطلق نایل شود.
امنیت ماهیت تکثیر شده و متنوع پیدا کرده است. مرزهای امنیتی کشورها به حوزههای مختلف جغرافیایی گسترش مییابد و در چنین شرایطی کنش اجرایی و عملیاتی هر بازیگری میتواند نشانههای تهدید برای سایر بازیگران تلقی شود. این واقعیت معمای امنیت در شرایطی است که کشورها نسبت به یکدیگر نظر مثبت، مساعد و مناسبی نداشته باشند.
فرض کنید هواپیمای جاسوسی ایران در مرزهای جغرافیایی یکی از متحدین آمریکا سقوط کند. در آن شرایط، رسانههای بینالمللی چه واکنشی را نشان میدهند؟الگوی رفتاری آمریکا در برخورد با ایران نشان میدهد در چنین شرایطی پرونده جدیدی برای ایران در شورای امنیت سازمان ملل ایجاد میشد.
رسانههای بینالمللی، ایران را بهعنوان نماد نادیده گرفتن حاکمیت ملی دیگران تلقی میکردند در حالی که ایران هیچیک از واکنشهای مشابه جهان غرب در برخورد با خود را بهکار نگرفته است. این امر انعکاس درک ایران از واقعیتهای بازی راهبردی کشورها در محیط مرزهای جغرافیایی خود است. از سوی دیگر، چنین فرایندی را میتوان بهعنوان درک ضرورتهای امنیت متقابل دانست.
امنیت متقابل صرفا در شرایطی ادامه پیدا میکند که تمامی بازیگران به قواعد آن پایبند باشند. امنیت متقابل، خیابان یکطرفهای نیست که قدرتهای بزرگ خود را از توجه به آن بینیاز بدانند. بازی قدرت و امنیت بیانگر درک متقابل کشورها از کنشگری است. اگر چه ایران حضور هواپیماهای سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا در کنار مرزهای خود را بهعنوان تهدیدی علیه امنیت ملی خویش میداند اما اصل تناسب در رفتار راهبردی را مورد پذیرش و توجه قرار میدهد.
در سالهای جنگ سرد دوبار دیگر هواپیماهای جاسوسی آمریکا سقوط کردند. اتحاد جماهیر شوروی، کرهشمالی و ایران را میتوان سه کشوری دانست که موفق به سرنگونسازی هواپیماهای جاسوسی آمریکا شدهاند اما ایران از موقعیت برتری نسبت به اتحاد جماهیر شوروی و کرهشمالی برخوردار است.
اولا آمریکا از این هواپیماها برای مقابله با طالبان و القاعده در افغانستان و پاکستان بهره خواهد گرفت؛ بنابراین راههای سرنگونسازی این نوع هواپیما هماکنون برای ایران شناخته شده است. ثانیا ساختار عمومی هواپیمای جاسوسی آمریکا منهدم نشده است و ایران از قابلیتهای لازم برای مهندسی معکوس برخوردار است؛ بنابراین هر ابزاری که در فضای ژئوپلیتیکی ایران ماهیت تهدیدساز داشته باشد، از طریق مهندسی معکوس قابل بازسازی خواهد بود.
طبعا در چنین فرایندی سایر کشورها از جمله متحدین آمریکا علاقهمند خواهند بود از دستاوردهای ایران بهرهمند شوند. در بازی امنیت یکجانبه هیچ کشوری به سودمندی مطلق نایل نمیشود. امنیت در عصر موجود مفهومی ارتباطی، تعاملی و متقابل دارد؛ بنابراین آنچه را که آمریکا در هفتههای گذشته بهعنوان تهدید نظامی علیه ایران عنوان کرده، میتواند در وضعیت موجود مورد بازبینی قرار گیرد. تغییر در الگوهای امنیتی در هر شرایطی برای کشورها سودمند خواهد بود. امنیت مربوط به آینده است و عبرتهای موجود امنیتسازی سادهتر خواهد ساخت مشروط بر آنکه با تجدیدنظر طلبی در الگوی رفتاری همراه شود.
* استاد دانشگاه تهران